گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر مجمع البیان
جلد دوم
سوره البقره ( 2): آیه 190




اشاره
( لا یُحِبُّ اَلْمُعْتَدِینَ ( 190 􀀀 اَللّ
􀀀
لا تَعْتَدُوا إِنَّ هَ 􀀀 اتِلُونَکُمْ وَ 􀀀 اللّ اَلَّذِینَ یُق
􀀀
اتِلُوا فِی سَبِیلِ هِ 􀀀 وَ ق
[ترجمه]
در راه خدا با کسانی که به جنگ شما میآیند پیکار کنید ولی ستمکار نباشید که خدا ستمکاران را دوست ندارد).
شرح لغات:
از حد و اندازه « اعتداء » بمعناي جنگ با کسی که آماده جنگ شده است لا تعتدوا-تجاوز نکنید-از « قتال » قاتلوا-نبرد کنید از
گذران.
شأن نزول
ابن عباس میگوید این آیه در مورد صلح حدیبیه نازل شد و خلاصه جریان این بود که رسول اکرم بقصد انجام عمره با
فرود آمدند مشرکین از « حدیبیه » یارانش که یکهزار و چهار صد نفر بودند از مدینه بطرف مکه حرکت نمود و هنگامی که در
رفتن آنها بمکه جلوگیري کردند رسول اکرم در همانجا قربانیها را ذبح کرد و پیمان صلحی باین نحو میان آن حضرت و
مشرکین برقرار گشت.
پیمان صلح حدیبیه
در آن سال پیامبر اکرم بمکه » قسمتی از مواد صلح حدیبیه از اینقرار است
ص : 229
نرفته بمدینه بازگردد متقابلًا در سال بعد،مشرکین مانع نشوند و پیغمبر و یارانش با کمال امن بمکه روند و در مدت سه روز
.« طواف خانه کعبه کرده و سایر اعمال را انجام دهند ولی بلافاصله پس از سه روز بمدینه برگردند
عمره » روي این قرارداد،آن سال مسلمین بمدینه برگشتند و سال بعدش در همان موقع رسول اکرم و یارانش براي انجام
آماده حرکت بمکه شدند و با آنکه طبق پیمان حدیبیه مشرکین قرار بود با مسلمانان کاري نداشته باشند ولی باز مسلمانان « قضا
می ترسیدند که مبادا قریش به پیمان خود وفا نکنند و باز هم از رفتن بمکه مبالغت نمایند و کار بجنگ بکشد و چون در ماه
حرام بود آن حضرت از وقوع جنگ نگران بود سپس خداوند این آیه را نازل فرمود که اگر مشرکین پیشی به جنگ کردند
شما نیز جنگ کنید اگر چه در ماه حرام باشد.
بعضی گفته اند این اولین آیه ایست که در مورد جنگ نازل شده است و از وقتی این آیه نازل شد هر کس با پیامبر می
جنگید آن حضرت هم با او نبرد میکرد و هر کس سر جنگ نداشت آن حضرت را با او کاري نبود تا اینکه این آیه نازل شد:
فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ... -(مشرکان را هر کجا یافتید بکشید) که دستور کلی میدهد مشرکان را هر کجا دیدید
چه در حال جنگ و چه در حال عادي بکشید و بنا بر این،حکم قتلی که تنها در حال جنگ باید مشرکان را کشت با این آیه
منسوخ شد.
تفسیر
اشاره
اللّ
􀀀
اتِلُوا فِی سَبِیلِ هِ... 􀀀 در این آیات خداوند بمؤمن فرمان جهاد داده میفرماید :وَ ق
در راه دین پروردگار و براي خدا بکشید و جنگ کنید با کسانی که با شما می جنگند.
بعضی گفته اند مقصود از این آیه اینست که مسلمانان مأمور شدند که فقط با مردان بجنگند نه زنان.
برخی دیگر معتقدند که این آیه فقط براي جنگ مسلمانان با اهل مکه است ولی بهتر اینست که بگوئیم که این آیه مطلق
است و فرمان جنگ با مشرکان را میدهد
ص : 230
مگر مواردي که با دلیل استثناء شده باشد.
لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ... 􀀀 اللّ
􀀀
لا تَعْتَدُوا إِنَّ هَ 􀀀 وَ
-(تجاوز نکنید که خدا تجاوزکاران را دوست نمیدارد).
در بیان این آیه دو وجه گفته شده است:
-1 فقط با کسانی که مأمور به جنگ با آنها شده اید نبرد کنید و بجنگ دیگران نروید.
-2 با کسانی که با شما سر جنگ دارند بجنگید و از این مورد تجاوز نکنید و با کسانی که با شما کاري ندارند نجنگید.
خدا تجاوزکاران را دوست ندارد و معناي دوست نداشتن این نوع مدار و بیان غضب خدا و نکوهش مردم است و ما قبلًا
معناي دوستی خدا را بیان کردیم.
آیا این حکم نسخ شد؟
که دستور جنگ با مشرکان را مطلقاً » ... فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ » بعضی گفته اند که این آیه نسخ شده با آیه کریمه
میدهد.
ولی از ابن عباس و مجاهد نقل شده است که این آیه نسخ شد زیرا از اول منظور،عدم تعرّض نسبت بزنان و کودکان و جنگ
با خصوص مردان بوده است و این حکم همچنین باقی است.
کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَقِیمُوا » ، و از ائمه علیهم السلام نقل شده است که فرمودند این آیه نسخ کرد آیۀ دیگري را که میفرماید
1)از کشتن مشرکان دست برداشته نماز را بپا دارید. ) « لاهَ􀀀 الصَّ
لا􀀀 وَ » : هر کجا آنها را یافتید بکشید آنها را)نسخ کرد آیه دیگري که فرمود ) « وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ » : و همچنین آیه کریمه
از کفار و منافقان پیروي مکن و دست از تعرض آنها بردار. «( ذاهُمْ ( 2 􀀀 افِقِینَ وَ دَعْ أَ 􀀀 کافِرِینَ وَ الْمُن 􀀀 تُطِعِ الْ
ص : 231
1) آیه 77 از سورة نساء. -1
2) آیه 48 از سورة احزاب. -2
[ [سوره البقره ( 2): آیه 191
اشاره
حَ تّ
ی􀀀 اَلْح رامِ 􀀀 تُق عِنْدَ اَلْمَسْجِدِ َ اتِلُوهُم 􀀀 لا 􀀀 اَلْقَت وَ وَ اُقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ اَلْفِتْنَهُ أَشَ دُّ مِنَ ْلِ
( کافِرِینَ ( 191 􀀀 زاءُ اَلْ 􀀀 ذلِکَ جَ 􀀀 اتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَ 􀀀 اتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِنْ ق 􀀀یُق
[ترجمه]
هر کجا مشرکان را یافتید آنها را بکشید و همانطور که آنها شما را (از مکه)بیرون کردند شما(نیز) آنان را بیرون کنید و فتنه
گري (که آنها دارند)سخت تر از جنگ است و در مسجد الحرام با آنها بجنگ برنخیزید مگر آنکه آنها با شما نبرد کنند که
در این صورت آنها را بکشید و جزاي کافران همین است.
شرح لغات:
ثقفتموهم:یافتید آنها را.
فتنه:اصل این کلمه بمعناي آزمایش و امتحان است ولی بمعانی نیز بکار رفته است که از آن جمله بمعناي گرفتاري مانند آیه
2)(قرار دادند ) « اللّ
􀀀
ذابِ هِ 􀀀 النّ کَعَ
اسِ􀀀 فِت جَعَلَ نَْهَ » ترا پی در پی گرفتار کردیم)و بمعناي عذاب مانند )«( فَتَنّ فُتُوناً ( 1
اكَ 􀀀 » کریمه و
وَ احْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوكَ عَنْ » : عذاب مردم را مانند عذاب خدا یعنی آنها را با هم برابر شمردند)و بمعناي جلوگیري از دین مانند
و بیندیش که مبادا جلوي تو را بگیرند از عمل به آنچه خدا بتو نازل کرده است. ) «( اللّ إِلَیْکَ ( 3
􀀀
ا أَنْزَلَ هُ 􀀀 بَعْضِ م
بمعناي شرك بخدا و پیامبر اوست. « فتنه » ولی در این آیه
شأن نزول:
یکی از اصحاب پیامبر اکرم مردي از کفار را در یکی از ماه هاي حرام کشت مسلمانان او را بر این عمل سرزنش کردند در
این موقع آیه کریمه نازل شد که شرك مشرکان بالاتر از کشتن در ماه حرام است اگر چه خود این کشتن نیز حرام است.
ص : 232
1) آیه( 40 )از سوره طه. -1
2) آیه 10 از سوره عنکبوت. -2
3) آیه 49 از سورة مائده. -3
تفسیر:
خداوند مسلمانان را مخاطب قرار داده طرز جنگ با کفار را براي آنان بیان میکند که شما هر کجا آنها را یافتید بکشید و
همانطور که آنها شما را از مکه بیرون کنید و کشتن مشرکان در ماه حرام اگر چه گناه است ولی شرك و کفر آنها بخدا و
پیامبر مهمتر و شر و گناهش بیشتر است.
علت اینکه از شرك و کفر به فتنه تعبیر شده اینست که کفر بهلاکت و بدبختی میکشاند و فتنه آن چیزیست که باعث بدبختی
و هلاك است.
گفته میشود. « فتنه » فساد و تباهی است که در موقع آزمایش روشن میشود و لذا به کفر « کفر » و برخی گفته اند
اتِلُوکُمْ فِیهِ... 􀀀 حَتّ یُق
ی􀀀 الْح رامِ 􀀀 تُق عِنْدَ الْمَسْجِدِ َ اتِلُوهُم 􀀀 لا 􀀀 وَ
-در مسجد الحرام با آنان نجنگید تا اینکه آنها با شما بجنگند.
منظور،ممنوعیت شروع به نبرد در مسجد الحرام و کشتن مشرکان است مگر اینکه آنان آغاز کند که مسلمین حق دفاع دارند
لذا میفرماید اگر آنان دست بجنگ زدند شما نیز به مقابله برخیزید و با آنها جنگ کنید که سزاي کافران همین است این آیه
دلالت دارد که واجب است کفار را از مکه بیرون کرد تا فتنه و فسادي پیش نیاید و در حدیث نیز وارد شده است که
. « در جزیره العرب دو آئین نباید باشد » مضمونش اینست
[ [سوره البقره ( 2): آیه 192
اشاره
( اَللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 192
􀀀
فَإِنِ اِنْتَهَوْا فَإِنَّ هَ
[ترجمه]
اگر از کفر و شرك دست بردارند همانا خدا آمرزنده است و مهربانست
شرح لغات
انتهوا:خودداري کرده اند و ترك گناه نمودند از انتهاء که بمعناي امتناع است.
غفور:پوشاننده گناه بطوري که گویا نبوده است.
ص : 233
تفسیر:
اگر اینان از کفر و شرك دست برداشتند همانا خدا آمرزنده و مهربانست و از این آیه میتوان فهمید که توبه قاتل عمدي نیز
قبول میشود زیرا شرك بالاتر از قتل و گناه شرك بیشتر از گناه قاتل است .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 193
اشاره
( اَلظّ ( 193
􀀀
إِلاّ عَلَی الِمِینَ
􀀀
انَ 􀀀 لا عُدْو 􀀀 لِلّ فَإِنِ اِنْتَهَوْا فَ
􀀀
لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ اَلدِّینُ هِ 􀀀 حَتّ
ی􀀀 اتِلُوه 􀀀ق وَ مُْ
[ترجمه]
با آنان نبرد کنید تا فتنه و فساد نباشد و فقط خدا اطاعت و فرمانبرداري شود و اگر اینان از کفر دست بر ندارند(با آنها
خوشرفتاري کنید)و جز بر ستمگران تجاوز روا نیست
شرح لغات:
دین:اعتقاد بفرمانبرداري و بعقیده بعضی همان دین اسلام است و اصل این کلمه بمعناي عادت می باشد که بمعناي اطاعت و
بکار رفته است. « اسلام » یا
تفسیر:
که بقول ابن عباس و قتاده و مجاهد )« فتنه » در این آیات هدف اساسی از جنگ بیان شده است که با کفار و مشرکان بجنگید تا
و نیز از امام صادق علیه السلام نقل شده همان مشرك است)ریشه کن شود و تنها دین و اطاعت از فرمان خدا یا تنها اسلام
باقی بماند و اسلام بر همه دین ها غالب و پیروز گردد.اگر اینان پذیرفته و از شرك و گناه امتناع ورزیدند و بازگشتند بر آنان
عقوبت و کیفري نخواهد بود و تنها کیفر قتل،براي کفاریست که هم چنان به شرك و کفر خود باقی میمانند.
و ظلم نامیده شده با اینکه عین عدل و داد است. « عدوان » سؤال؟ چرا کیفر قتل در این آیه بنام
پاسخ قبلًا نیز گفته شد که عرب پاداش و جزاي هر کاري را گاه بنام همان کار می نامد
ص : 234
و ظلم نامیده شده است همانطور که در آیه کریمه « عدوان » بنا بر این،عقوبت و کیفر کفاره بر تجاوز و ستمگري آنان بنام
1)(هر کس بشما تجاوز کرد شما نیز باو تجاوز کنید( 1))که ) « ي عَلَیْکُمْ 􀀀 ي عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَد 􀀀 فَمَنِ اعْتَد » میفرماید
زاءُ سَیِّئَهٍ،سَیِّئَهٌ ( 2)مثلها-کیفر بر 􀀀 وَ جَ » خوانده شده است با اینکه خود اقتضاي عدل است و آیه کریمه « تجاوز » کیفر تجاوز بنام
شده است. « سیئه » گناه همانند همان گناه می باشد که از کیفر گناه تتغیر به
گفته اند. « عکرمه » و« ربیع » و« قتاده » این وجه تفسیر را
ابتداء به جنگ است. « عدوان » میگویند مقصود از « سدي » و« مجاهد » ولی
این آیه که دستور کشتن مشرکان را در هر حال و هر کجا باشند میدهد ناسخ آیۀ قبلی است که میفرماید با مشرکان در مسجد
الحرام بجنگید تا وقتی آنان ابتداء به جنگ نکرده اند(حسن و جبائی).
ولی بنا تفسیر ابن عباس در آیه گذشته که میگفت آیه براي بیان حرمت تعرض نسبت بزنان و کودکان و وجوب نبرد با
خصوص مردان است دیگر منسوخ به این آیه نمیباشد.
بعضی میگویند این آیه نیز بیان همان حکم آیات مسابقه است و میفرماید اگر مشرکان در حرم شروع به جنگ با شما کردند
شما آنان را بکشید تا فتنه و شرك از میان برود نه دستور کشتن آنها در هر حال و هر جا است.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 194
اشاره
اَللّ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ
􀀀
ي عَلَیْکُمْ وَ اِتَّقُوا هَ 􀀀 ي عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اِعْتَد 􀀀 صاصٌ فَمَنِ اِعْتَد 􀀀 اتُ قِ 􀀀 رامِ وَ اَلْحُرُم 􀀀 رامُ بِالشَّهْرِ اَلْحَ 􀀀 اَلشَّهْرُ اَلْحَ
( اَللّ مَعَ اَلْمُتَّقِینَ ( 194
􀀀
هَ
[ترجمه]
ماه حرام در مقابل ماه حرام پس هر کس بر شما تجاوز کرد شما نیز باو تجاوز کنید مانند همان تعدي و تجاوزي که بشما
کرده است و از خدا بترسید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است.
ص : 235
« شوري » 1) آیه 40 از سوره -1
2) آیه 126 از سوره نحل. -2
شرح لغات:
الشهر الحرام-ماه حرام و علت اینکه این ماه ها را بنام ماه حرام نامیده اند اینست که جنگ و مانند آن در این ماه ها حرام
است.
حرمات-جمع حرمت و آن چیزیست که باید حفظ و نگهداري شود و هتک آن حرام است.
قصاص گرفتن حق مظلوم است از ظالم.
ظلم بیشتري را میرساند. « اعتدي » بیک معنا است اگر چه بعضی گفته اند که کلمه « عدي » اعتدي-ستم کرد و با فعل
تفسیر:
سپس خداوند حکم جنگ در ماه هاي حرام را بیان میکند و میفرماید:
رامِ 􀀀 رامُ بِالشَّهْرِ الْحَ 􀀀 اَلشَّهْرُ الْحَ »
،و منظور از این ماه حرام همان ذو القعده است و همان ماهی بود که پیامبر قصد مکه داشت در آن ماه و مشرکان جلوگیري
منعقد شد. « حدیبیه » کردند و بالآخره پیمان
ماه حرام در برابر ماه حرام) دو وجه بیان شده است: ) « رامِ 􀀀 رامُ بِالشَّهْرِ الْحَ 􀀀 اَلشَّهْرُ الْحَ » در معناي این آیه
جنگ)حذف شده است و معنایش اینست که جنگ در ماه حرام در برابر جنگ در همین ماه است. )« قتال » -1 در آیه کلمه
در سال هفتم بعثت که مسلمین موفق بزیارت خانه کعبه و عمره شدند در مقابل آن ماه حرام ذو « ذو القعده » -2 این ماه حرام
القعده سال ششم بعثت که مشرکان جلوگیري کردند.
ذو القعده،ذو الحجه محرم و رجب)که سه ماه اول پی در پی(سرد)است و ماه رجب،فرد است. »: ماه هاي حرام چهار ماه است
در این ماه اعراب جنگ را حرام میدانستند حتی کسی قاتل پدر و یا برادرش را میدید در این ماه او را نمیکشت.
ص : 236
صاصٌ... 􀀀 اتُ قِ 􀀀 وَ الْحُرُم
-این آیه را بدو صورت تفسیر کرده اند:
-1 چون قریش در سال ششم از رفتن رسول اکرم و یارانش بمکۀ با آنکه حرام بسته بودند جلوگیري کردند و آنان را مجبور
به بازگشت بمدینه نمودند بخود می بالیدند بر این قدرت و پیروزي خداوند بمسلمانان در سال هفتم توفیق و امکان داخل
شدن بمکه و انجام عمره داد تا جبران و قصاصی باشد از آنچه در سال گذشته اش واقع شده بود(قتاده-ضحاك-ربیع-عبد
الرحمن بن زید،این وجه را گفته و از امام باقر علیه السلام و ابن عباس نیز همین وجه نقل شده است.
-2 حرمات قصاص است یعنی جنگ براي مسلمانان در ماه هاي حرام جائز نیست و حرام است جز اینکه بصورت قصاص و
مقابله بمثل با مشرکان باشد.
حسن میگویند مشرکین عرب برسول اکرم عرض کردند آیا در ماه هاي از جنگ با ما ممنوعی؟ حضرت فرمود بلی،منظور
مشرکان این بود که وقتی مطمئن شوند مسلمانان در ماه هاي حرام با آنها نمی جنگند در این ماه بمسلمانان حمله کنند و فکر
میکردند که مسلمانان پاسخ نخواهند داد در این موقع این آیه نازل شد که اگر مشرکان جنگ کنند و حرمت این ماه ها را
نگاه ندارند بر شما نیز منعی و اشکالی نیست که به آنها حمله کنید و قصاص نمائید مانند آنچه آنها کردند(این وجه
گفته اند. « جبائی » و« زجاج » را
بصورت جمع بیان شده اینست که منظور حرمت ماه و حرمت شهر مکّه و حرمت احرام میباشد. « حرمات » علت اینکه
اینست که شامل هر حرمتی که حلال شمرده شده گردد که مقابله با آن جائز « حرمات » و بعضی گفته اند علت جمع آوردن
است.
ي عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا... 􀀀 فَمَنِ اعْتَد
-هر کس بشما تجاوز ظلم کرد شما نیز متقابلًا باو ستم کنید و گفتیم اگر چه کیفر ستم،عدل است ولی بنام آن فعل نامیده
شده است.
اللّ مَعَ الْمُتَّقِینَ...
􀀀
اللّ وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَ
􀀀
وَ اتَّقُوا هَ
-از خدا بترسید در آنچه بشما امر
ص : 237
کرد و آنچه از آن نهی نموده است و بدانید که خدا با پرهیزکاران است در کمک کردن به آنان و یا کمک خدا با
پرهیزکاران است.
با)بمعناي با هم بودن در مکان و یا در زمان است ولی در اینجا منظور همراه بودن کمک حق با آنها است. )« مع » و اصل کلمه
از این آیه این حکم فقهی نیز استفاده میشود که اگر کسی مال دیگري را غصب و تلف کرد باید اگر مثل و مانند دارد مثل
آن را بدهد و اگر مثل ندارد قیمت آن را بپردازد .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 195
اشاره
( اَللّ یُحِبُّ اَلْمُحْسِنِینَ ( 195
􀀀
لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی اَلتَّهْلُکَهِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ هَ 􀀀 اَللّ وَ
􀀀
وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ هِ
[ترجمه]
از مال خویش در راه خدا انفاق کنید و با دست خویش خود را به هلاکت نیندازید و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست
میدارد
شرح لغات
انفقوا-انفاق کنید و انفاق بیرون کردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک دیگري است.
و لا تلقوا-نیندازید از القاء انداختن چیزي بسمت پائین.
التهلکه-بمعناي هلاك است و بعضی گفته اند تهلکه آنست که بهلاکت میکشد
تفسیر:
پس از آنکه در آیات گذشته وجوب نبرد با کفار بیان شد بدنبال آن لزوم انفاق در راه خدا بیان میشود و میفرماید:در راه خدا
انفاق کنید یعنی از مال هاي خویش در راه جهاد و دین و هر آنچه خدا بدان فرمان داده است انفاق کنید.
در مورد جهاد بکار میرود که « اللّ
􀀀
سبیل ه » بمعناي راه است و راه خدا همان راه رحمت و ثواب است ولی بیشتر کلمه « سبیل » کلمه
بذل جان عالیترین مرتبه جود و بخشش می باشد.
لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَهِ... 􀀀 وَ
-(خود را بهلاك و خطر میاندازید).
ص : 238
در تفسیر و بیان این آیه وجوهی گفته شده است از اینقرار:
-1 با ترك انفاق خود را به بدبختی نیندازید چه ما در این صورت دشمنان بر شما چیره شده و شما هلاك میشوید(ابن عباس و
جمعی از مفسران).
-2 در اثر ناامیدي از آمرزش الهی مرتکب گناه بیشتر نشوید(براء بن عازب و عبیده).
-3 تا وقتی قدرت دفاعی و جنگی در برابر دشمن ندارید خود را به جنگ با آنها نیندازید(ثوري و بلخی).
-4 در انفاق زیاده روي نکنید(جبائی).
و نزدیک بهمین وجه را امام باقر علیه السلام میفرماید که اگر کسی تمام آنچه دارد در راه خدا انفاق کند کار درست و خوبی
نکرد و باین آیه کریمه عمل ننموده است.
اللّ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ...
􀀀
وَ أَحْسِنُوا إِنَّ هَ
-نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد منظور از این نیکوکاري در اینجا:اقتصاد و میانه روي است و نیکوکاران
همان مقتصدان و میانه روان اند.
میگوید معناي آیه اینست نیک کنید گمان خود را به پروردگارتان تا خدا بشما نیکی کند. « عکرمه »
در معناي آیه میگوید:به نیازمندان مکرّر کمک کنید. « عبد الرحمن بن زید »
ولی باید گفت آیه معناي عام و وسیعی دارد و شامل تمام این مصادیق می باشد و منافاتی هم با هم ندارد.
از این آیه استفاده میشود که براي انسان جائز نیست دست بکارهایی بزند که احتمال و خوف خطر جانی دارد و همچنین در
مواردي که امر بمعروف مواجه با خطر احتمالی است جائز است ترك آن.
و نیز این آیه دلالت دارد بر جائز بودن صلح با کفار در صورتی که امام براي خود و یا براي مسلمین خطري به بینید
و« حدیبیه » همانطوري که رسول اکرم در
ص : 239
و امام حسن علیه السلام با معاویه صلح برقرار کردند. « صفین » حضرت علی در
و اما داستان حسین بن علی و جنگش با طرفداران یزید با احتمال کشته شدن داشت میتوان گفت روي چند جهت بود:
-1 او فکر میکرد که مردم نسبت او را با رسول اکرم در نظر دارند حضرتش را نمیکشند.
-2 حضرت میدانست و یا ظن قوي داشت که اگر جنگ هم نکند او را میکشند هم چنان که پسر عمش مسلم بن عقیل را
کشتند در این صورت کشته شدن با عزت و در راه خدا و جهاد برایش آسان تر و گواراتر بود .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 196
اشاره
کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً 􀀀 حَتّ یَبْلُغَ اَلْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ
ی􀀀 ر لا تَحْلِقُوا ؤُُسَکُمْ 􀀀 اَلْه وَ لِلّ فَإِنْ أُحْصِ رْتُمْ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ دَْيِ
􀀀
وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ هِ
ذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَ جِّ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ 􀀀 امٍ أَوْ صَ دَقَهٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِ 􀀀 أَوْ بِهِ أَذيً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَهٌ مِنْ صِ ی
اَللّ
􀀀
رامِ وَ اِتَّقُوا هَ 􀀀 حاضِرِي اَلْمَسْجِدِ اَلْحَ 􀀀 ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ 􀀀 کامِلَهٌ 􀀀 ذا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَهٌ 􀀀 أَیّ فِی اَلْحَجِّ وَ سَبْعَهٍ إِ
امٍ 􀀀 لاثَهِ 􀀀 ام ثَ 􀀀 فَصِی یَجِدْ ( ابِ ( 196 􀀀 اَللّ شَدِیدُ اَلْعِق
􀀀
وَ اِعْلَمُوا أَنَّ هَ
[ترجمه]
اعمال حج و عمره را براي خدا به پایان برسانید و اگر ممنوع شدید هر اندازه از قربانی که سهل است انجام دهید و سر نتراشید
تا وقتی که قربانی شما بمحل خود برسد و هر که از شما مریض است، یا دردسر دارد سر بتراشید بعوض، روزه اي یا صدقه اي
یا ذبح گوسفندي می باید،و چون امان یافتید هر که پس از فراغ از عمره به حج پرداخته باشد،هر چه میسّر شود قربان کند و
هر کس بقربانی قدرت نداشت سه روز در حج و هفت روز چون بازگشتید روزه دارید این ده روز تمام است این براي کسی
است که خانواده اش مقیم مسجد الحرام نباشد از خدا بترسید و بدانید که مجازات خدا سخت است
شرح لغات:
میگویند. « محصور » احصرتم-ممنوع شدید و بمردي که حبس شده
الهدي-قربانی در بیان معناي اصلی این کلمه دو قول است:
ص : 240
که قربانی هدیه ایست که شخص بمنظور تقرب بخدا میدهد. « هدیه »-1
الی الرشاد یعنی او را بسوي نیکی راند و سوق داد و قربانی را از این جهت که به حرم « هداه »: -2 راندن همانطور که میگویند
گفته اند. « هدي » سوق داده میشود
حلق-تراشیدن.
الاذي-آزار و اذیت و هر چیزي که باعث ناراحتی گردد.
که بمعناي قربانی است و بمعناي عبادت نیز آمده است و ناسک به مرد عابد میگویند: « نسیکه » نسک-جمع
که لذّت بردن است حجّ تمتّع اینست که شخص در ماه حج عمره بجا بیاورد سپس از احرام خارج « تمتع » تمتّع-لذّت ببرد از
شده و آنچه را که در حال احرام ممنوع بود انجام دهد و لذت برد و بعد،براي حجّ محرم گردد بدون اینکه به یکی از میقات
ها برود.
است.اهل بیت ساکنان خانه را گویند و « بمعناي زن گرفتن » اهل-زن و یا نزدیکترین فرد به مرد،اهل او شمرده میشود و تاهل
نیز بمعناي اختصاص تحیت و سلام به شخص. « اهلًا و مرحباً »: و کلمه « اهلًا و مرحباً » کلمه
العقاب-عذاب و کیفر و با ریشه و اصل این کلمه که از عقب بمعناي دنبال است تناسب دارد چه،کیفر کارهاي زشت بدنبال
آن می باشد.
تفسیر:
اشاره
ابن عباس و مجاهد،میگویند این قسمت از آیات براي بیان حکم لزوم و وجوب حج و عمره پس از بیان حکم وجوب جهاد
آمده است و میفرماید که اعمال حج و حدود و خصوصیات حج و عمره را انجام داده آنها را بپایان رسانید.
بمعناي بپایان رسانید نیست بلکه « اتمّوا » ولی مطابق نقلی از امیر المؤمنین و علی بن الحسین علیهما السلام کلمه
همین وجه را گفته اند که معناي آیه چنین « سعید بن جبیر و مسروق و سدي » بپا دارید)می باشد و از مفسرین )« اقیموا » بمعناي
میشود:حج و عمره تا آخر آنچه دارند بپا دارید.
ص : 241
براي خدا)یعنی عمل حج را براي خدا و نزدیک شدن به او انجام دهید. )« للّ
􀀀
ه »: کلمه
و عمره مانند حج از نظر ما(امامیه)واجب است و عقیده شافعی نیز همین است در نظر بعدیش ولی دانشمندان عراق میگویند
عمره مستحبّ است.
ارکان اعمال حج عبارتند از:نیّت،احرام،وقوف بعرفه،وقوف بمشعر، طواف زیارت،و سعی بین صفا و مروه.
الّ لَبَّیْکَ...)،دو رکعت نماز طواف،طواف النّساء و دو
􀀀
اما اعمال واجب حج که رکن نیستند از اینقرار است:تلبیه(لَبَّیکَ هُمَّ
رکعت نماز آن و اعمال مستحبی حج در کتاب هاي فقهی مفصّل بیان شده است.
واجبات رکن عمره نیز از اینقرار است:نیت،احرام،طواف زیارت،سعی بین صفا و مروه و واجبات غیر رکن عمره همان،تلبیه،دو
رکعت نماز طواف،طواف النّساء و دو رکعت نماز آن می باشد.
فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ...
-(اگر ممنوع شدید...)در تفسیر این قسمت دو قول بیان شده است از اینقرار:
-1 اگر ترس یا دشمن یا بیماري شما را منع کرد(ابن عباس-مجاهد-قتاده و عطا)و نیز همین معنا از ائمّه ما نقل شده است.
-2 اگر قدرت جبّار و زرمندي شما را مانع شد(مالک).
فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ...
-(آنچه از قربانی ممکن شد)بر شما است آن قربانی که آسانتر است یا هدیه کنید آن قربانی را که براي شما امکان دارد.
قربانی سه قسم است 1-شتر 2-گاو 3-گوسفند و آسانتر از همه آنها همان گوسفند است.
این قول که بر سه نوع حیوان میتواند قربانی شده از علی علیه السلام نقل شده است و ابن عباس و حسن و قتاده بر همین عقیده
اند.
اللّ بن عمر و عایشه میگویند که جز گاو و شتر جائز نیست نزد ما قول
􀀀
ولی عبد ه
ص : 242
اول صحیح است.
حَتّ یَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ...
ی􀀀 ر لا تَحْلِقُوا ؤُُسَکُمْ 􀀀 وَ
-سر را نتراشید تا برسد قربانی بمحلّ خودش.
یعنی تا قربانی بمحلّش نرسیده و ذبح شده شما از احرام خارج نشوید و سر نتراشید در اینکه محل این قربانی(هدي)کجا است
که اگر شخص محرم در حرم قربانی را ذبح و نحر کند در روز عید از احرام خارج میشود(ابن « حرم »- دو قول شده است، 1
عباس،ابن مسعود،حسن و عطا).
و خود آن حضرت نحر کرد و بیارانش دستور داد « حدیبیه » -2 محلی که رسول خدا در آن محل از رفتن بمکه ممنوع شد در
که همه نحر کنند و حدیبیه جزء حرم نیست.
ولی بنا بمذهب امامیه در احرام حج محل قربانی منی است و تنها براي مریض و یا محصور بدشمن جائز است که در حرم و یا
در حدیبیه نحر و ذبح کند و در احرام عمره محل قربانی مکه است:
کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ أَذيً مِنْ رَأْسِهِ... 􀀀 فَمَنْ
-(هر کس بیمار یا آزار بسر داشته باشد(و سر بتراشد)غرض آن روزه اي یا صدقه اي یا ذبح گوسفندي می باشد).
یعنی اگر کسی بیمار شود یا نوعی ناراحتی در سرش پدید آید که تنها درمانش سر تراشی است در این صورت میتواند در
نازل شد « کعب بن عجره » دهد، و اصحاب ما(امامیه)میگویند این آیه درباره شخصی بنام « فدیه » حال احرام سر بتراشد ولی باید
که در سرش ناراحتی خاصی پیدا شده و جانور افتاده بود.
امٍ أَوْ صَدَقَهٍ أَوْ نُسُکٍ... 􀀀 فَفِدْیَهٌ مِنْ صِی
-بجاي این سر تراشیدن فدیه اي باید داد که روزه یا صدقه و یا قربانی است و از ائمه ما علیهم السلام نقل شده که روزه سه
روزه است و صدقه باید بر 6 مسکین باشد و بنا بروایتی ده مسکین و قربانی هم گوسفند باشد و شخص مخیَّر است که یکی از
اینها را اختیار کند.
ذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ... 􀀀 فَإِ
-(هر گاه ایمن
ص : 243
شدید هر که پس از فراغ از عمره به حجّ پرداخته باشد میسر نشود قربان کند).
یعنی هر گاه از ترس دشمن و یا بیماري و یا هر مانع دیگر ایمن یافتید پس هر قربانی که ممکن شد بدهید.
حجّ تمتّع از نظر ما(شیعه)فرض کسی است که در مسجد الحرام حاضر نباشد و حد اقل،دوازده میل از هر طرف با مکه فاصله
داشته باشد.
و حکم عمره تمتّع اینست که شخص در ماه هاي حرام از میقات محرم شده داخل مکه شود طواف کند و سعی بین صفا و
مروه نماید و پس از تقصیر(کوتاه کردن ناخن یا موي سر)از احرام خارج گردد و بار دیگر براي حج از مسجد الحرام احرام به
بندد و بسوي عرفات خارج شود سپس بمشعر رود و اعمال حج را آن چنان که در کتاب هاي فقهی نوشته شده انجام دهد و
در بعضی از آنچه گفته شد میان دانشمندان اختلاف است.
قربانی حج تمتّع بدون تردید و اختلاف واجب است بنصّ آیه کریمه ولی خلاف در اینست که آیا قربانی خود،یکی از اعمال
است و یا جبران و فدیه می باشد ولی بعقیده ما خود قربانی یکی از اعمال مستقل حج است.
أَیّ فِی الْحَجِّ...
امٍ 􀀀 لاثَهِ 􀀀 ام ثَ 􀀀 فَصِی فَمَنْ لَمْ یَجِدْ -کسی که نه خود قربانی و نه پولش را دارد بر اوست روزه سه روز در حج.
ما معتقدیم این سه روز هفتم و هشتم و نهم ذیحجه میباشد اگر در اول دهه ذیحجه هم اگر سه روز بگیرد نیز کافی است ولی
اگر روز هشتم و نهم را گرفت یک روز باقیمانده را بعد از ایام تشریق باید قضا کند.
و اگر روز هشتم هم روزه نگرفت باید پس از ایام تشریق سه روز بدنبال هم روزه بگیرد.
ذا رَجَعْتُمْ... 􀀀 وَ سَبْعَهٍ إِ
-و هفت روز دیگر را هنگامی که بوطن خویش بازگشتید روزه بگیرید این دو قول را قتاده و عطا گفته اند.
است یعنی پس از آنکه « منی » مجاهد میگوید منظور از مراجعت بازگشت از
ص : 244
کامِلَهٌ... -در 􀀀 از منی بمکه برگشتند باید آن هفت روز را روزه بگیرید ولی نزد ما(شیعه)همان قول اول صحیح است تِلْکَ عَشَرَهٌ
معناي این جمله چند احتمال داده شده است:
-1 وقتی که عوض قربانی روزه گرفتید ثواب آن کامل و تمام میشود این قول را حسن گفته و مجاهد نیز آن را اختیار کرده
است و از حضرت امام باقر علیه السلام همین معنا نقل شده است.
-2 آن سه روز که در حج روزه گرفته اید با هفت روزي که در وطن روزه میگیرید بر رویهم ده روز کامل میشود روزه ده روز
براي شما واجب بوده است.
کامِلَهٌ) در آیه کریمه براي دفع توهمی است در آیه و آن توهم اینست که 􀀀 بنا بر وجه دوم آوردن این جمله (تِلْکَ عَشَرَهٌ
شخص مخیّر باشد که سه روز روزه در حج بگیرد یا هفت روز در وطن.
فَانْکِحُوا » : یا)بگیریم مانند آیه کریمه )« او » ذا رَجَعْتُمْ) بمعناي 􀀀 را در آیه (وَ سَبْعَهٍ إِ « و» این توهم وقتی از آیه پیدا میشود که حرف
از زنان که پاکیزه اند براي شما دو یا سه یا چهار بهمسري خود اختیار کنید)که ) « اعَ􀀀 لاثَ وَ رُب 􀀀 ی وَ ثُ 􀀀 ساءِ مَثْن 􀀀 طابَ لَکُمْ مِنَ النِّ 􀀀 ا 􀀀م
یا)می باشد. )« او » بمعناي « و» در این آیه کلمه
-3 این جمله فقط براي تاکید آمده است.
رامِ... 􀀀 حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَ 􀀀 ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ 􀀀
-یعنی عمره تمتع گفته شد براي اهل مکه و کسانی که مانند آنها است نمیباشد و فقط براي کسانی است که حاضر در مکه
ابِ... -از 􀀀 اللّ شَدِیدُ الْعِق
􀀀
اللّ وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَ
􀀀
نبوده و بین محل زندگی او و مکّه بیش از دوازده میل از هر طرف فاصله باشد وَ اتَّقُوا هَ
خدا بپرهیزید و آنچه بشما امر و یا نهی میکند و بدانید که مجازات خدا سخت است براي کسانی که نافرمانی او کنند.
داستان حج پیامبر(ص)
معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل میکند که فرمود رسول اکرم در مدت
ص : 245
نازل شد. «( النّ ( 1
اسِ... 􀀀 أَذِّن فِی وَ » : ده سال که در مدینه بود حج بجا نیاورد تا آیه کریمه
رسول اکرم عازم حج شده بمنادیان دستور داد با صداي رسا بمردم مدینه و حومه آن اعلان کنند که امسال پیامبر میخواهد
بمکه رود و حجّ کند این اطلاع بمردم ساکن مدینه و اطراف و بادیه نشینان رسید و همه اجتماع کردند.
رسید ظهر شد حضرت در آنجا غسل کرد « ذي الحلیفه » رسول اکرم چهار روز بآخر ذیقعده مانده حرکت کرد و هنگامی که به
و حرکت کرد تا رسید بمسجد شجره در آنجا نماز ظهر را خواند و براي حجّ احرام بست.
حدیث ادامه دارد تا اینجا که فرمود هنگامی که رسول اکرم از سعی بین صفا و مروه فارغ شد در مروه ایستاد و رو بمردم کرد
حمد و ثناي الهی بجا آورد.
سپس فرمود این جبرئیل است(و اشاره کرد به پشت سرش)بمن امر میکند که دستور دهم هر کس قربانی نیاورده باید محلّ
2)شود و حتی اگر من قربانی نیاورده بودم مُحلّ میشدم ولی هر کس قربانی آورده جائز نیست که از احرام خارج شود تا )
وقتی قربانی بمحلّ خود برسد(در منی ذبح و نحر شود).
و قاصد حج باشیم در حالی که از سر ما آب « حاج » پس مردي از میان جمعیت برخاست و از روي انکار عرض کرد آیا ما
بچکد؟(یعنی غسل جنابت کرده باشیم).
اللّ احکام
􀀀
حضرت فرموده تو باین حکم هرگز ایمان نخواهی آورد! سپس سراقه بن مالک از جا برخاسته عرض کرد یا رسول ه
دین را بما آموختی گویا ما امروز بدنیا آمدیم اینک بما بگو این حکم مخصوص همین سال است یا براي همیشه میباشد؟
رسول اکرم فرمود این حکم،ابدي است تا روز قیامت سپس انگشتان خود را
ص : 246
1) آیه 27 از سوره حج -1
2) یعنی از احرام خارج گردد -2
در یکدیگر جفت کرد فرمود:عمره و حج این چنین باهم اند و عمره داخل حج شد تا روز قیامت.
در این هنگام علی علیه السلام از یمن بمکّه رسید و وارد بر رسول اکرم شد وقتی که بخانه رفت دید فاطمه زهرا از حال احرام
خارج شده و لباس هاي رنگین پوشیده است.
از فاطمه سؤال کرد که این چه حال است چرا از احرام خارج شده اي؟دختر پیغمبر گفت رسول خدا ما را چنین دستور داده
است.
علی علیه السلام نزد رسول اکرم آمده عرض کرد یا رسول..من فاطمه را دیدم که لباس رنگین پوشیده و از احرام خارج شده
است رسول اکرم فرمود:من مردم را باین حکم دستور داده ام.
سپس فرمود یا علی تو چگونه محرم شده و تلبیه گفته اي عرض کرد مانند شما، حضرت فرمود تو بر احرامت باقی باش مانند
خود من و تو در قربانی با من شریک هستی.
امام صادق بعد،فرمود رسول اکرم و یارانش وقتی بمکّه رسیدند بمنزل هیچ کس نرفته و در بیرون شهر مکه منزل کردند تا
روز هشتم موقع ظهر که رسول اکرم دستور داد تا مردم غسل کنند و براي حجّ احرام بسته و تلبیه گویند.
در آنجا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و نیز « منی » رسول اکرم و یارانش لبیک گویان حرکت کردند براي حجّ تا رسیدند به
نماز صبح را خواندند و صبح کردند در حالی که مردم بدور آن حضرت جمع بودند.
عادت قریش این بود که در عرفات با مردم وقوف نمیکردند و در مزدلفه میماندند و از آنجا حرکت میکردند و دیگران را
مانع می شدند زیرا آنان از مساوات با مردم دیگر ننگ داشتند و در مشعر نیز از راهی دیگر بازمیگشتند تا خداوند این آیه را
نازل کرد:
النّ
اس􀀀 أَف .ُ.. اضَ􀀀 ح ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ یَْثُ
-(هم چنان که مردم حرکت میکنند شما نیز حرکت کنید).
ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و کسانی اند « الناس » میگویند منظور قرآن از کلمه
ص : 247
که بعد از ایشان بودند و دستور اینست که همه شما حرکت کنید.
بدنبال نزول آیه رسول اکرم دستور حرکت از مزدلفه بعرفات داد و این امر مخالف تصور قریش بود که رسول خدا مانند آنها
حرکت کند.
که وسط آن صحرا بود نزدیک کوه هاي اراك خیمه خود را برپا « غره » رسول اکرم وارد صحراي عرفات شد و در مکانی بنام
کرد و مسلمین نیز گرد آن حضرت خیمه زدند وقتی ظهر شد حضرت غسل کرد و تلبیه را ترك گفت تا بمحل نماز آمد و در
آنجا مردم را موعظه کرد احکام و اوامر و نواهی الهی را بیان نموده سپس نماز ظهر و عصر را با یک اذان و دو اقامه خواند.
از آنجا حرکت کرد بموقف عرفات رسید و در آنجا ایستاد مردم همه دور آن حضرت ایستادند و شترها را خواباندند حضرت
بآنها فرمود همه این بیابان و صحرا موقوف است و تنها محل وقوف اینجا نیست که من ایستاده و شترم را خواباندم مردم متفرق
شدند تا وقتی که خورشید غروب کرد.
رسول اکرم آن گاه دستور حرکت داد تا بمزدلفه که همان مشعر الحرام است رسیدند در آنجا نماز مغرب و عشاء را باز بیک
اذان و اقامه خواندند و در آنجا ماند تا وقتی نماز صبح را نیز بجا آورد.
رسول خدا دستور داد افراد ناتوان بنی هاشم عجله کنند و در شب جلوتر از دیگران بسوي منی حرکت نمایند ولی فرمود که تا
خورشید طلوع نکند رمی جمره عقبه ننمایند.
وقتی هوا روشن شد رسول(خدا و مسلمانان بسوي منی کوچ کرده وارد منی شدند و جمره عقبه را رمی کردند و قربانی هایی
را که رسول اکرم آورده بود 64 یا 66 رأس بود و علی علیه السلام 34 یا 36 رأس در آنجا همه قربانی ها را کشتند و رسول
خدا فرمود از هر قربانی کمی بگیرند و آنها را در دیگ پخته و حضرت با علی خوردند و گوشت و پوست همه قربانیها را
صدقه دادند.
اللّ رفت و بعد،بسوي منی بازگشت و تا آخر
􀀀
رسول خدا سپس بزیارت بیت ه
ص : 248
روزهاي تشریق(سیزدهم ماه)در آنجا ماندند و هر روز سه جمره را رمی کردند و از آنجا حرکت کردند تا به بیابان اطراف
مکه رسیدند.
در این هنگام عایشه جلو آمد عرض کرد سایر زنان شما حج و عمره را انجام دادند و من حجّ را انجام داده ام پیغمبر او را با
محلی است خارج مکه که براي احرام عمره بدانجا میروند)فرستاد و از آنجا براي )« تنعیم » برادرش عبد الرحمن بن ابی بکر به
عمره مفرده محرم شد و به خانه رفت و طواف کرده و دو رکعت نماز طواف خواند در مقام ابراهیم و بین صفا و مروه سعی
کرد نزد رسول اکرم آمد و همانروز از مکه حرکت کردند و حضرت داخل مسجد الحرام نشد و طواف نکرد از بالاي مکه
خارج گشت. « ذي طوي » وارد شد و از پائین مکه محله
[ [سوره البقره ( 2): آیه 197
اشاره
اَللّ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ
􀀀
ا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ هُ 􀀀 دالَ فِی اَلْحَجِّ وَ م 􀀀 لا جِ 􀀀 لا فُسُوقَ وَ 􀀀 لا رَفَثَ وَ 􀀀 اتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَ 􀀀 اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوم
( ابِ ( 197 􀀀 ا أُولِی اَلْأَلْب 􀀀 ي وَ اِتَّقُونِ ی 􀀀 اَلزّ اَلتَّقْو
ادِ 􀀀 خَی رَْ
[ترجمه]
وقت حج ماه هاي معین است پس هر کس که ملتزم به حج شود در آن ماه ها باید آمیزش با زنان و کار ناروا چون دروغ و
مجادله و بدگویی را ترك کند و شما هر کار نیک کنید خدا بر آن آگاه است و توشه گیرید که بهترین توشه ها پرهیزکاري
است و از من بترسید اي صاحبان عقل و بصیرت
شرح لغات:
الرّفث-اصل این کلمه بمعناي بدگویی و فحش است ولی در مورد آمیزش با زنان و یا وعده و اشاره به آنان بکار میرود.
فسوق-بیرون آمدن از اطاعت.
جدال-با مجادله،منازعه،مشاجره و مخاصمه هم معنی است.
غذایی است که براي سفر تهیه میشود. « زاد » تزوّدوا توشه بگیرید و
گفته اند. « لبّ» بمعناي عقل است و چون عقل بهترین و بالاترین نعمتی است در انسان بآن « لُبّ» الالباب-جمع
ص : 249
تفسیر:
وقت حج ماه هاي معینی است که تغیر پذیر نیست و مقدّم و مؤخّر نمیشود و کسانی که آن را تاخیر میانداختند مورد سرزنش
تاخیر حج افزایش در کفر است. -... «( ادَهٌ فِی الْکُفْرِ ( 1 􀀀 إِنَّمَا النَّسِیءُ زِی » : قرار گرفته و آیه کریمه در حقشان میفرماید
ماه هاي حج از نظر ما:شوال،ذو القعده و ده روز اول از ذي الحجّه است بنا بر آنچه از امام باقر علیه السلام نقل شده است و
ابن عباس و مجاهد و حسن و بعضی دیگر نیز بر همین عقیده اند.
معتقدند که ماه هاي حج شوال ذي القعده و تمام ذي الحجّه است و در اخبار ما نیز « عطا،و ربیع و طاوس » ولی جمعی چون
همان عقیده نقل شده است.
جهت اینکه این ماه ها را ماه حج میگویند اینست که بدون خلاف احرام براي حج درست نیست جز در این ماه ها و نزد ماه
احرام براي عمره تمتع نیز جز در این ماه ها جائز نیست.
و کسانی که معتقدند تمام ذي الحجه از ماه هاي حجّ است میگویند چون بعضی از اعمالی که باید در ماه حج انجام شود
مانند سه روز روزه و ذبح قربانی وقتی صحیح باشد که بعد از عید نیز انجام شود ما می فهمیم که ذیحجّه ماه حج است.
ماه )« اشهر » سؤال اگر گفته شود بنا بر اینکه ماه تنها حج شوال و ذیقعده و ده روز از ذیحجه باشد نه آن،چگونه کلمه جمع
ها)بر آن دو ماه و ده روز اطلاق شده است؟ پاسخ در پاسخ از این سؤال دو وجه ذکر کرده اند.
-1 در عرب معمول است که لفظ جمع را بدو فرد هم اطلاق میکنند.
-2 کاري که در یک قسمت و جزء از زمانی واقع میشود گاهی به همه آن زمان
ص : 250
1) آیه 37 از سوره توبه -1
شوال و » نسبت میدهند و چون حج در دهه اول ذیحجّ ه واقع میشود بهمه آن ماه،ماه حجّ میگویند و باضافه آن دو ماه
سه ماه میشود مثل روز ورود زید که ورود در یک قسمت از آن روز واقع شده ولی همه آن روز را بنام روز ورود « ذیقعده
میخوانند.
فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ...
-پس هر کس که بر خود لازم کند حج را در این ماه و ملتزم بدان گردد و احرام بندد به حج باتفاق همه مذاهب)یا به عمره
در آیه بوجوهی تفسیر شده است از اینقرار: « رفث » تمتع (بنا بذهب امامیه)باید آمیزش با زنان را ترك کند و کلمه
-1 خود آمیزش که به این کلمه کنایه آورده شده است این عقیده اصحاب ما و قتاده و ابن مسعود است 2-وعده گذاري
اللّ بن عمر و عطا.
􀀀
آمیزش بقول ابن عباس،عبد ه
.« حسن » -3 معنایی عام شامل خود آمیزش و مقدمات آن از مزاح و مشابه آن و نیز وعده گذاري آن بقول
لا فُسُوقَ... 􀀀 وَ
نیز اقوالی است: « فسوق » -در بیان مقصود از کلمه
-1 اصحاب ما(شیعه)میگویند مقصود،دروغ است که در موقع احرام باید ترك شود.
-2 مراد از این کلمه همه معاصی و گناهان است که باید ترك شود(ابن عباس،حسن و قتاده)و این معنا اعم از وجه اول که
خصوص دروغ بوده می باشد.
پس از ایمان،زشت ) «( مانِ ( 1 􀀀 بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِی » : -3 مقصود،مردم را به لقب زشت یاد کردن است بقرینه آیه کریمه
است). « ضحاك » است که مردم را به لقب هاي بد یاد کنید)(این عقیده
-4 منظور فحش دادن بمردم مؤمن است چون در حدیث آمده است که فحش بمؤمن از فسوق و کشتن او کفر است(علی بن
ابراهیم و مجاهد)
ص : 251
1) آیه 11 از سوره حجرات -1
-5 مراد همه کارهایی است که در غیر حال احرام جائز ولی در حال احرام حرام است ولی این وجه که اختصاص دادن نهی
محرم به آنچه در حال احرام باو حرام شده است تخصیص عام است بدون دلیل.
نهی عام است و کلمه:فی الحج فقط براي بیان عظمت حج است نه بیان تخصص به آن مثل اینکه اگر « لا فسوق » و کلمه
که معنایش ترك گناه بوسیله چشم و گوش که همیشه حرام « اگر روزه اي باید گوش و چشم تو نیز روزه باشد »: کسی:بگوید
است ولی در حال روزه تأکید بیشتري شده است.
دالَ فِی الْحَجِّ... 􀀀 لا جِ 􀀀 وَ
است چه براستی سوگند بخورد و چه بدروغ. « اللّ
􀀀
بلی و ه » و « اللّ
􀀀
لا و ه » گفتن « جدال » -اصحاب ما میگویند منظور از
ولی مفسرین دیگر در بیان آن دو قول گفته اند:
-1 از روي دشمنی و عصبانیت،لجاج و فحاشی نکنید(ابن عباس،ابن مسعود و حسن).
-2 در اینکه حج باید در ماه ذیحجه باشد جدال نکنید چه،مردم گاهی ماه هاي حج را فراموش میکردند،آنها را جلو و یا عقب
میانداختند و گاهی در غیر آن واقع میشد(مجاهد و سدي).
اللّ
􀀀
ا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ هُ... 􀀀 وَ م
-آنچه را از نیکی و خیر انجام دهید خدا میداند یعنی آنچه شما از کارهاي خیر انجام میدهید خداوند شما را بآنها پاداش
میداند کارهاي شما » میدهد چه او در همه حال عالم بهمه معلومات است نه فقط به کارهاي نیک مردم ولی جمله
آورده تا مبالغه بیشتري باشد در بیان عدل خودش که او مانند کسی است که کاري « پاداش میدهد شما را بر آنها » بجاي « را
نیک را دیده و آشکارا شده و پاداش میدهد نه اینکه فقط بداند او این کار را خواهد کرد.
ي... 􀀀 الزّ التَّقْو
ادِ 􀀀 خَی تَزَوَّدُوا فَإِنَّ رَْ
-توشه بگیرید که بهترین توشه ها پرهیزکاري است.
ص : 252
در معناي این جمله دو قول است:
-1 خطاب متوجه بمردمی است که خود را بنام صاحبان توکّل به خدا شناسانده و توشه و ذخیره اي نداشتند و میگوید شما باید
براي خود غذا و توشه ذخیره کنید و زحمت خودتان را به دوش دیگران نیندازید ولی بدانید که بهترین توشه ها تقوي و
پرهیزکاري است(حسن-قتاده و مجاهد).
-2 از اعمال صالحه و کارهاي نیک توشه بردارید که بهترین توشه ها تقوي است.
ذکر این جمله پس از بیان احکام حج براي بیان این مطلب است که موقعیت حج سزاوارترین و بهترین وقتی است که در آن
باید اعمال نیک انجام داده و از آنها توشه گرفت.
ابِ... 􀀀 ا أُولِی الْأَلْب 􀀀 وَ اتَّقُونِ ی
-اي صاحبان عقل و بصیرت در آنچه امر کرده یا نهی نموده ام پرهیزکاري را پیشه کنید.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 198
اشاره
داکُمْ وَ إِنْ 􀀀 ما هَ 􀀀 رامِ وَ اُذْکُرُوهُ کَ 􀀀 اَللّ عِنْدَ اَلْمَشْعَرِ اَلْحَ
􀀀
اتٍ فَاذْکُرُوا هَ 􀀀 ذا أَفَضْ تُمْ مِنْ عَرَف 􀀀 احٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْ لًا مِنْ رَبِّکُمْ فَإِ 􀀀 لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُن
( اَلضّ ( 198
􀀀
کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الِّینَ
[ترجمه]
گناهی بر شما نیست که از پروردگار خویش فزونی خواهید و چون از عرفات سرازیر شدید پس خدا را در مشعر الحرام یاد
کنید،بیاد او باشید که شما را پس از آنکه در گمراهی بودید هدایت کرد
شرح لغات
جناح-باك-گناه دینی و انحراف از راه راست.
بمعناي طلب و خواستن. « ابتغاء » تبتغوا-طلب کنید از
فیض و فیضان آب بمعناي سر ریز و سرازیر شدن آن است. » افضتم-کوچ کردید سرازیر شدید از
عرفات-اسم ناحیه مخصوصی است که وقوف در آن در روز عرفه براي حج واجب است در مناسبت نامیدنش باین اسم این
وجوه بیان شده است.
-1 ابراهیم در این روز فهمید آنچه برایش قبلًا توصیف شده بود(از حضرت
ص : 253
علی علیه السلام و ابن عباس).
-2 آدم و حوا در همین نقطه گرد هم آمده یکدیگر را شناختند پس از آنکه از هم جدا بودند(ضحاك و سدي و از اصحاب
ما نیز بر این مضمون روایت شده است).
-3 بمناسب رفعت و بلندي این موقف بدین اسم نامیده شده است.
خوانده شد.(عطا). « عرفات » دانستم و لذا اینجا باسم « عرفت عرفت »: -4 جبرائیل ابراهیم را مناسک و اعمال میآموخت و او میگفت
-5 ابراهیم در شب هشتم خواب دید که باید فرزندش را بکشد صبح از خواب برخاست و همه روز را فکر میکرد که آیا این
یعنی روز شک و فکر میخوانند. « ترویه » امر از طرف خدا است یا نه باین مناسب روز هشتم را بنام روز
خوانده شد. « عرفه » در شب نهم دو باره همان مطلب را خواب دید وقتی بیدار شد دانست که امر خدا است و لذا بنام
آدم « بگناهت اعتراف کن و اعمال و مناسکت یاد بگیر »: -6 روایت دارد که جبرئیل به آدم در همین سرزمین گفت
شد. « عرفات » ا... -و از این جهت این بیابان بنام 􀀀 ا أَنْفُسَن 􀀀 ا ظَلَمْن 􀀀 گفت:پروردگارا ما بخود ستم کردیم (رَبَّن
مشعر الحرام-همان مزدلفه است که چون نشان حج است و نیز نماز در آن و بیتوته و دعاء در آنجا از اعمال حج می باشد لذا
اش گویند چون در آنجا دو نماز مغرب و عشاء با هم خوانده میشده (مزدلفه از « مزدلفه » خوانده شد و نیز « مشعر الحرام » بنام
ازدلاف بمعناي جمع و قرب و نزدیکی است و چون در مشعر دو نماز یک جا و با هم خوانده میشود یا حاجیان در این مکان
نامیده شد). « مزدلفه » مجتمع و نزدیک بهم بعبادت می پردازند و یا بسبب اجتماع آدم و حوا در این محل،لذا بنام
شد. « مزدلفه » بمشعر الحرام نزدیک شود)لذا بنام )« ازدلف الی المشعر الحرام » و نیز جبرئیل به ابراهیم گفت
منی-این سرزمین بنام منی خوانده شده چون ابراهیم آرزو کرد در آنجا که خدا بجاي کشتن فرزندش قربانی معیّن کند(منی
بمعناي آرزو و خواهش است).
ص : 254
تفسیر:
احٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ... 􀀀 لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُن
-بر شما باکی نیست که از پروردگارتان فزونی طلب کنید.
در تفسیر این آیه سه وجه گفته شده است.
-1 جمعی،تجارت در حج را گناه میدانستند و این آیه گناه بودن آن را نفی کرده و اذن تجارت میدهد(ابن عباس-مجاهد-
حسن و عطا)و از ائمه ما نیز همین وجه روایت شده است.
-2 بعضی از افراد که بصورت اجیر یا مکاري در حج شرکت میکردند مردم میگفتند که براي آنها حجّ نیست ولی این آیه
میگوید بر آنان باکی نیست که اجیر یا مکاري باشند و روزي طلب کنند.
-3 این طلب درخواست آمرزش است نه مال و آیه میگوید بر شما باکی نیست که از پروردگارتان طلب آمرزش کنید این معنا
را جابر از امام محمّد باقر علیه السلام نقل کرده است.
رامِ... 􀀀 اللّ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَ
􀀀
اتٍ فَاذْکُرُوا هَ 􀀀 ذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَف 􀀀 فَإِ
-هنگامی که از عرفات کوچ کردید پس خدا را در مشعر الحرام یاد کنید.
از این آیه میتوان وجوب وقوف بمشعر را استفاده کرد همانطور که ما معتقدیم زیرا ظاهر امر،اقتضاي وجوب دارد پس خداوند
ذکر را در مشعر واجب کرده و وجوب ذکر مستلزم وجوب بودن و وقوف در آنجا است و لذا هر کس ذکر را واجب دانسته
وقوف را نیز واجب میداند.
داکُمْ... 􀀀 ما هَ 􀀀 وَ اذْکُرُوهُ کَ
-بیاد خدا باشید و شکر کنید او را در برابر نعمت او بر شما که هدایت اوست چه،شکر باید باندازه نعمت باشد و روا نیست در
برابر نعمت بزرگ و زیاد،شکر اندك.
الضّ
􀀀
وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الِّینَ...
اللّ علیه و آله از گمراهان نسبت به نبوّت و شریعت بودید و او شما را
􀀀
-اگر چه شما پیش از آن و یا قبل از بعثت محمّد صلّی ه
هدایت کرد.
ص : 255
[ [سوره البقره ( 2): آیه 199
اشاره
( اَللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( 199
􀀀
اَللّ إِنَّ هَ
􀀀
اَلنّ وَ اِسْتَغْفِرُوا هَ
اس􀀀 أَف اضَ􀀀 ح ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ یَْثُ
[ترجمه]
پس از جایی که مردم حرکت میکنند شما نیز حرکت کنید و از خداوند درخواست آمرزش و مغفرت نمائید که خدا آمرزنده
و مهربان است.
شرح لغات:
هر دو بمعناي بخشنده و « غفور و غافر » و استغفروا-طلب آمرزش و مغفرت کنید و مغفرت بمعناي پوشاندن گناه است و کلمات
غفور مبالغه بیشتري است. » پوشانیده گناه می باشد اما در کلمه
تفسیر:
النّ
اس􀀀 أَف .ُ.. اضَ􀀀 ح ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ یَْثُ
-کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کردند.
در بیان مقصود از آیه دو قول است.
خوانده میشوند و آنان « حمس » -1 مقصود کوچ کردن از عرفات است و این آیه متوجه قریش و هم پیمانان قریش است که بنام
میماندند از آنجا « مزدلفه » با مردم بعرفات نمیرفتند و میگفتند ما اهل حرم الهی هستیم و از آن نباید بیرون رویم و در همان
کوچ میکردند خداوند با این آیه آنان را نیز امر به حرکت بسوي عرفات و وقوف در آنجا و افاضه از عرفات،فرمود و بنا بر این
بقیه مردم است(ابن عباس عایشه عطا-مجاهد-حسن و قتاده)و از امام باقر علیه السلام همین قول مروي « الناس » قول مراد از
است.
ابراهیم است و چون ابراهیم امام و پیشواي مردم « النّاس » ضحاك همین قول را تأیید میکند با این اختلاف که میگوید مراد از
شده است. « النّاس » بوده لذا بمنزله امّت و ملت شمرده شده از او بتعبیر به
در روز عید قربان قبل از طلوع خورشید براي رمی جمره و قربانی(جبائی). « منی » -2 منظور حرکت از مزدلفه است براي
ص : 256
هنگامی که از عرفات کوچ ) « اتٍ 􀀀 ذا أَفَضْ تُمْ مِنْ عَرَف 􀀀 در بیان و تأیید این قول،جبائی میگوید این قسمت از آیه بدنبال: فَإِ
کردید)ذکر شده پس این یک حرکت و کوچ کردن دیگري است و از این آیه می فهمیم که هر دو حرکت دستجمعی از
عرفات بمشعر و از مشعر به منی واجب است.
الَ لَهُمُ 􀀀 اَلَّذِینَ ق » : همان ابراهیم است و نظیر این آیه که از یک شخص تعبیر به مردم شده آیه دیگري است « النّاس » مراد از کلمه
نعیم بن مسعود اشجعی است. « النّاس » که مراد از «( النّ ( 1
اس􀀀 ُ
تنها ابراهیم نیست بلکه او و اسماعیل و پیغمبران بعد از آنها است و این معنا از امام جعفر « النّ
اس 􀀀 » بعضی معتقدند که مراد از
صادق علیه السلام نقل شده است.
در آیه براي « ثُمَّ » سؤال؟ بکسانی که قول اول را اختیار کرده و میگویند خطاب به قریش است این سؤال متوجه میشود که کلمه
وقتی از عرفات کوچ ) « اتٍ 􀀀 ذا أَفَضْ تُمْ مِنْ عَرَف 􀀀 فَإِ » بیان ترتیب و تأخیر است در حالی که این حرکت و رفتن بعرفات قبل از
کردید) می باشد.
لیس علیکم جناح »: پاسخ اصحاب ما در جواب گفته اند که در این آیات تقدیم و تأخیر و یا تقدیر آن است و آیه چنین میشود
سعید بن جبیر و زهري میگویند «... فاذا افضتم من عرفات فاذکروا ،« ان تبتغوا فضلا من ربکم ثم افیضوا من حیث افاض الناس
هستند و بعضی دیگر گفته اند که « النّاس » مقصود از « اهل یمن و ربیعه » آدم است و کلبی معتقد است که « النّاس » مقصود از
علماء،و دانشمندان اند که احکام دین را میدانند و بدیگران نیز میآموزند. « الناس » مقصود از
ص : 257
1) آیه 172 از سوره آل عمران -1
اللّ غَفُورٌ رَحِیمٌ...
􀀀
اللّ إِنَّ هَ
􀀀
وَ اسْتَغْفِرُوا هَ
-از خداوند با پشیمانی از گناهان گذشته طلب مغفرت کنید که خدا آمرزنده و مهربان است.
[ [سوره البقره ( 2): آیه 200
اشاره
ا لَهُ فِی اَلْآخِرَهِ مِنْ 􀀀 ا وَ م 􀀀 ا فِی اَلدُّنْی 􀀀 ا آتِن 􀀀 اَلنّ مَنْ یَقُولُ رَبَّن
اسِ􀀀 فَمِن اءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً 􀀀 اَللّ کَذِکْرِکُمْ آب
􀀀
اسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا هَ 􀀀 ذا قَ َ ض یْتُمْ مَن 􀀀 فَإِ
( لاقٍ ( 200 􀀀 خَ
[ترجمه]
آن گاه که اعمال حج را انجام دادید پس خدا را یاد کنید همانند یاد کردن پدر و اجدادتان یا بهتر از آن،پس بعضی از مردم
میگویند پروردگارا از دنیا بما بده و براي آنان در آخرت بهره اي نیست.
شرح لغات:
فیصله دادن کار است یا به فراغت از آن مانند همین آیه یا به اتمام رساندن آن یا به خبر دادن « قضا » قضیتم-انجام دادید،اصل
قطعی از آن.
خلاق-بهره و نصیب از خیر.
تفسیر:
اشاره
اسِکَکُمْ 􀀀 ذا قَضَیْتُمْ مَن 􀀀 فَإِ
-زمانی که اعمال خود را انجام دادید و یا از آنها فراغت یافتید.
یا اسم مکان است بمعناي محل عبادت و یا مصدر و بمعناي خود عبادت است اگر « منسک » منسک است و » مناسک جمع
بمعناي اول باشد مضمون آیه اینست:
هنگامی که فراغت یافتید از امکنه عبادت و وظائف عبادي آن محل ها و انجام دادید آنچه باید در آنجا واقع شود پس بذکر
خدا پردازید ولی اگر بمعناي مصدر باشد جمع آوردنش براي بیان همه افعال و اذکار حج است و معنایش اینست که وقتی
انجام دادید افعال و اعمال حج را پس بذکر خدا بپردازید.
ذکر خدا چیست؟
در بیان ذکر دو قول است.
-1 تکبیرات مخصوصه ایام منی زیرا ذکري که در این ایام مستحبّ است
ص : 258
همین تکبیرات است.
-2 منظور از این ذکر،همه ادعیه مستحبه در اوقات مختلفه است که اگر در این مواطن و اماکن مقدسه خوانده شود فضیلت
بیشتري خواهد داشت.
اءَکُمْ... 􀀀 کَذِکْرِکُمْ آب
-مانند یاد کردن شما از پدر و اجدادتان.
معناي این آیه هانست که از حضرت باقر علیه السلام نقل شده که عادت عرب دوران جاهلیت این بوده که پس از فراغ از حج
در این نقطه مجتمع شده و مفاخر پدران و اجداد خود را می شمردند و دوران گذشته و نعمت هاي و قدرت هاي سابق خود را
یادآوري میکردند این آیه دستور میدهد که بجاي یاد از پدران و آثار گذشته در اینجا بیاد خدا باشید.
أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً...
-(یا شدیدتر و بیشتر از آن)به اینکه بیشتر نعمت هاي خدا را بیاد آورید و بر آن نعمت ها شکر و سپاس کنید زیرا اگر چه
پدران آنها وضعی و قدرتی و نعمتی داشتند.
ولی بلا شک،نعمت هاي خدا بر اینان بیشتر و بالاتر است زیرا آنچه را که پدران آنها از افتخارات دارا بودند باز بعنایت الیه
بیان کرده است در تشبیه ذکر خدا که بالاتر است به ذکر پدران که بمراتب ما دون و « حسن » بوده و این وجه را از مفسرین
متنزل از آن میباشد.
از خدا کمک بجوئید
اینست که از خدا کمک بگیرید و بسوي او پناه برید همانطوري که کودك به پدر « اللّ
􀀀
فَاذْکُرُوا هَ » بعضی میگویند مقصود از
از مفسرین گفته است ولی وجه اول بهتر است. « عطا » صدا میزند این وجه را « اي پدر » خود پناه می برد و او را به عنوان
ا... 􀀀 النّ مَنْ یَقُولُ رَبَّن
اسِ􀀀 فَمِن َ
-قرآن در این آیات هدف و خواسته هاي مردم را در این اماکن مقدسه بیان میکند که بعضی نعمت هاي دنیا را میخواهند و
چیزي از نعمت هاي آخرت آرزو نمیکند و به بعث و رستاخیز ایمان و اعتقاد ندارند و براي اینان از آخرت نصیب و بهره اي
نیست.
ص : 259
[ [سوره البقره ( 2): آیات 201 تا 202
اشاره
اَللّ سَرِیعُ
􀀀
مِمّ کَسَبُوا وَ هُ
ا􀀀 لَهُم نَصِیبٌ أُول ئِکَ􀀀 اَلنّ ( 201 )
ارِ 􀀀 ع ذَاب 􀀀 ا 􀀀 ا حَسَ نَهً وَ فِی اَلْآخِرَهِ حَسَ نَهً وَ قِن 􀀀 ا فِی اَلدُّنْی 􀀀 ا آتِن 􀀀 وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّن
( سابِ ( 202 􀀀 اَلْحِ
[ترجمه]
از جمله آنها کسی است که میگوید پروردگارا ما را از نعمت هاي دنیا و آخرت هر دو بهره مند گردان و از عذاب آتش
نگاهدار( 201 ) آنان از آنچه کسب کرده اند بهره دارند و خدا سریع الحساب است.
شرح لغات:
نصیب-حظّ و بهره.
کسبوا-کسب کردند و کسب،کاري است که وسیله جلب منفعت و یا دفع ضرر می باشد.
تفسیر:
بدنبال آیات سابقه که حال مردم دنیا پرست را بیان میکرد که تنها خواسته آنها از خدا امور مربوط بدنیا است این آیات حال
در تفسیر آیه از حضرت صادق علیه « قتاده » و« انس » مردمی را بیان میکند که از خدا نعمت دنیا و آخرت را خواستارند بقول
در آخرت « حسنه » در دنیا گشایش روزي و خوبی معاش و حسن خلق است و مراد از « حسنه » السلام روایت شده است که مراد از
خشنودي خدا و بهشت می باشد.
گفته شده است از اینقرار: « حسنه » وجوه دیگري در تفسیر این دو
.« قتاده » و« حسن » -1 علم و عبادت در دنیا و بهشت در آخرت از
.« ابن زید و سدي » -2 مال و ثروت دنیا و بهشت در آخرت از
.« حضرت علی علیه السلام » -3 زن صالحه در دنیا و بهشت در آخرت از
از رسول اکرم نقل شده که فرموده:بهر کس قلب شاکر و زبان ذاکر و همسر مؤمنه که او را در کارهاي دنیوي و اخروي
در آخرت داده شده و از عذاب آتش مصون و محفوظ است. « حسنه » در دنیا و « حسنه » کمک کند داده شد پس باو
سابِ... 􀀀 اللّ سَرِیعُ الْحِ
􀀀
وَ هُ
-در تفسیر این آیه وجوهی گفته اند:
ص : 260
إِلاّ
􀀀
السّ
اعَهِ 􀀀 أَمْر ا 􀀀 وَ م » -1 خداوند زود پاداش نیکوکاران را میدهد و زمان پاداش آنها نزدیک است و از نظر مضمون مانند آیه
1)(و نیست کار قیامت در سرعت مگر باندازه یک چشم بهم زدن یا کمتر از آن). ) « کَلَمْحِ الْبَصَرِ،أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
علت اینکه از پاداش اعمال به حساب تعبیر کرده اینست که درست،پاداش برابر با عمل و بمقدار آن است.
-2 خداوند حساب همه مردم را در قیامت در مدتی کوتاه بررسی مینماید بدون اینکه حساب یکی از مردم مزاحم حساب
است و رسیدگی بیک کار مانع از رسیدگی بکار دیگر در آن نخواهد بود. « لا یشغله شأن عن شان » دیگري گردد زیرا خداوند
در روایت آمده است که خداوند حساب تمام مخلوقات را در مدت یک چشم بهم زدن انجام میدهد.
این مطلب شاهد دیگري است بر اینکه خداوند جسم نیست و اینکه در سخن گفتن(مثلاً)نیازمند بوسیله و ابزار نمیباشد و
میدانیم اگر جسم بوده و یا ابزار مادي کار میکرد و سخن میگفت امکان نداشت که در یک وقت با دو نفر که در دو نقطه و
مکان مختلف اند دو مخاطبه و تکلم مختلف داشته باشد طبعاً خطاب یکی،از خطاب به دیگري مانع میشد و لازم می آمد که
مدت حساب مردم باندازه زمان اعمال آنها طولانی باشد.
از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده است که فرمود:خداوند همانطور که همه مردم را در زمان واحد روزي میدهد
در یک زمان هم بحسابشان رسیدگی میکند.
-3 خداوند دعاي این گروه را فوري اجابت کرد و خواسته آنها را زود بر میآورد بدون معطلی و صرف وقت براي بدست
آوردن مقدار استحقاق آنها نه آن چنان که مردم در برآوردن خواسته هاي دیگران مدتی صرف بررسی وضع آنها می نمایند.
قریب بهمین مضمون از ابن عباس نقل شده است که در معناي آیه میگوید:
منظور اینست که خداوند آنچه عنایت میکند روي تفضّل است نه حساب و در
ص : 261
1) آیه 77 از سوره نحل -1
روز قیامت نامه هاي اعمال مردم بدست راست آنها داده شده و بآنها گفته میشود:این گناهان شما است که مورد عفو،قرار
گرفت و این اعمال نیک شما است که دو برابر پاداش میگیرید .
[ [سوره البقره ( 2): آیه 203
اشاره
اَللّ وَ اِعْلَمُوا أَنَّکُمْ
􀀀
ی وَ اِتَّقُوا هَ 􀀀 لا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّق 􀀀 إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَ 􀀀 داتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا 􀀀 أَیّ مَعْدُو
امٍ 􀀀 اَللّ فِی
􀀀
وَ اُذْکُرُوا هَ
( إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ( 203
[ترجمه]
خدا را در روزهایی چند یاد کنید (ایام تشریق)و هر که دو روز شتاب و یا تأخیر کند(در حرکت از منی)گناهی بر او نیست
براي آن کس که پرهیزکار باشد،از خدا بترسید و بدانید که در پیشگاه او محشور میشوید.
شرح لغات:
معدودات-در لغت،بیشتر براي عدد کم،بکار میرود اگر چه هر عددي زیاد و یا کم معدود(شمرده شده)است ولی
بر عدد کم بیشتر دلالت دارد. « معدود » کلمه
محلی است که در آن جمع میشوند. « محشر » تحشرون-محشور میشوید و
تفسیر:
اشاره
این آیات متضمن امر الهی است که در ایام تشریق که سه روز بعد از عید قربان است بیاد خدا باشید و بقول(ابن عباس و
دهه اوّل ذیحجه است و همین معنی از ائمه « ایام معلومات » ایام معدودات)سه روز بعد از عید(ایام تشریق)و مراد از » مراد از « حسن
ما علیهم السلام نقل شده است.
دهه اول ذیحجه است. « معدودات » ایام تشریق و مراد از « معلومات » میگوید مراد از « فرّاء » ولی از مفسرین
ذکر خدا چیست؟
اللّ اکبر
􀀀
اللّ اکبر ه
􀀀
ه » ذکري که در آیه امر بآن شده است همین است که پس از هر نماز در این سه روز این تکبیرات خوانده شود
اللّ اکبر علی ما رزقنا من بهیمه
􀀀
للّ علی ما أولانا و ه
􀀀
اللّ اکبر علی ما هدانا و الحمد ه
􀀀
للّ الحمد ه
􀀀
اللّ اکبر و ه
􀀀
اللّ اکبر ه
􀀀
اللّ و ه
􀀀
لا اله الا ه
الانعام.
ص : 262
اولین نماز که پس از آن،این تکبیرات خوانده میشود نماز عید است و آخر آنها نماز صبح روز چهارم عید.این دستور براي
کسی است که در منی باشد و اما کسانی که در شهرها هستند در منی نیستند آنان عقب ده نماز که اولش نماز ظهر روز عید
است این تکبیرات را میگویند بنا بر آنچه از امام صادق علیه السلام نقل شده است.
درباره شروع این تکبیرات که از چه نمازي است بین فقها اختلاف است و ابن عباس و ابن عمر با ما در آنچه گفتیم موافق اند.
فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ...
-این آیات متضمن رخصت و جواز حرکت در روز دوم از ایام تشریق است اگر چه افضل ماندن تا روز سوم می باشد ولی
چنانچه بخواهد قبل از سوم حرکت کند باید بعد از زوال و قبل از غروب باشد که اگر غروب شد باید شب را بماند و روز
سیزدهم حرکت کند.
دو قول گفته شده است: « لا إِثْمَ عَلَیْهِ 􀀀 فَ» در معناي
-1 چون بسبب حجّ گناهان شخص بخشیده است بنا بر این گناهی بر او نیست (ابن مسعود).
-2 در تعجیل و تأخیر(کوچ کردن)گناهی بر او نیست چون ممکن بود بعضی گمان کنند که عجله کردن در حرکت گناه است
و بیان اینکه « و من تاخر » و در این صورت عطف « کسی هم که عجله کند گناهی بر او نیست » آیه براي رفع این گمان میفرماید
در صورت تاخر هم گناهی نیست صرفاً براي بیان حکم هر دو صورت بوده و الا روشن است که تاخر آن بدون اشکال
است،مثل اینکه میگویند صدقه را اگر آشکارا و یا پنهانی بدهی نیک است با اینکه صدقه دادن پنهانی مسلماً افضل است این
گفته است. « حسن » وجه را
ی... 􀀀 لِمَنِ اتَّق
-در تفسیر این قسمت دو قول است:
است که معنایش چنین میشود:هر کس زودتر حرکت کند بر « فمن تعجّل » مربوط به « لمن اتقی » -1 اصحاب ما میگویند که کلمه
کند تا آخرین روز حرکت مردم،این وجه را ابن عباس گفته و « صید » او گناهی نیست بشرطی که پرهیز از
ص : 263
نیز اختیار کرده است. « فرّاء »
فرمود هر کس در این دو روز بمیرد « فَمَنْ تَعَجَّلَ...فِی یَوْمَیْنِ » : از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است درباره تفسیر
همه گناهان او بخشیده شده است و اگر مرگش تاخیر افتاد در صورتی که از گناهان کبیره پرهیز کند هم چنان مورد عفو و
بخشش است و بر او گناهی نیست.
اللّ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ...
􀀀
وَ اتَّقُوا هَ
-از گناهان دوري کنید و بدانید که شما پس از مرگ در مکانی مجتمع خواهید شد که در آنجا خدا بین شما حکم کرد و
برفتار اعمالتان پاداش میدهد.
[ [سوره